نقش تلویزیون در آموزش مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی

thesis
abstract

در ایران تلویزیون جایگاه خاصی دارد و بسیاری از خانواده ها تنها سرگرمی خود را تلویزیون می دانند. تلویزیون یک الگوی یادگیری اجتماعی است و مردم از راه "یادگیری مشاهده ای" الگوهای بسیاری را از این رسانه می-آموزند و به آن عمل می کنند. این رسانه، وسیله ای برای همسان کردن نگرشها و رفتار مخاطبان است. در این میان سریال های تلویزیونی جزء پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی هستند که تأثیر عمیقی را بر مخاطب خود می گذارند. این پژوهش به دنبال اثبات این ادعاست و می خواهد نقش سریال های تلویزیونی را در یادگیری و آموزش مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی مورد بررسی قرار دهد و ببیند این ژانر تلویزیونی تا چه حد می تواند در اعتلا و بهبود این مهارت اجتماعی به افراد جامعه کمک و یاری رساند. برای انجام این پژوهش در بخش سنجش و اجرای تحقیق از روش کمی (پیمایش) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر سنندج بودند. حجم نمونه در این پژوهش 410 نفر و نمونه گیری به صورت خوشه ای (یک مرحله ای) انجام شده است. بعد از انتخاب خوشه ها، به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده نمونه ها انتخاب شده اند. مهارتهای ارتباطی در دو بعد ذهنی (نگرشی) و عینی (رفتاری) مورد سنجش و بررسی قرار گرفته شده است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که؛ بین تماشایی سریال های تلویزیونی و یادگیری مهارتهای ارتباطی میان فردی رابطه معنادار وجود دارد و جهت این رابطه نیز مثبت است یعنی هر چقدر میزان تماشای سریال های تلویزیونی در افراد بیشتر باشد میزان مهارتهای ارتباطی آنها نیز افزایش می یابد اما این افزایش مهارتهای ارتباطی در بعد عینی (رفتاری) صورت می گیرد. ولی در بعد ذهنی (نگرشی) میزان تماشای سریال-های تلویزیونی تأثیری در افزایش یا کاهش این مهارتهای ارتباطی ندارد. میزان مهارتهای ارتباطی افراد بسته به اینکه چه نوع سریال تلویزیونی را تماشا کنند تفاوت معناداری با هم ندارند. در بعد عینی نیز تفاوت معنی-دار دیده نشد. اما در بعد ذهنی، بین میزان مهارتهای ارتباطی بسته به اینکه چه نوع سریال تلویزیونی را نگاه می کنند رابطه معنی دار وجود دارد. لازم به ذکر است که متغیرهای مستقل؛ سن، جنسیت، تأهل، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و مصرف رسانه ای (داخلی- خارجی) برای کنترل اثرات متغیرها بر متغیر وابسته در این تحقیق مد نظر گرفته شده است. بین متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جنسیت با مهارتهای ارتباطی رابطه وجود دارد و این رابطه با هر دو بعد مهارتهای ارتباطی (عینی- ذهنی) معنی دار است. بین متغیرهای مصرف رسانه ای و سن نیز با مهارتهای ارتباطی رابطه معنی دار وجود دارد و این رابطه با بعد عینی (رفتاری) مهارتها وجود دارد، ولی با بعد ذهنی (نگرشی) معنی دار نیست. بین متغیر وضعیت تأهل با مهارتهای ارتباطی رابطه معنادار وجود ندارد. در بعد ذهنی هم رابطه معنی دار نیست اما در بعد عینی رابطه معنی دار بود.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023